vatanim tam azerbaycan galacak kandim garajehgayeh
قراجه قيه
تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1391 | یازار : تانري و توپراغيني سون بيري
+ به يه ن

عاشيقها نوازندگان و آوازخواناني هستند كه درايران، جمهوري آذربايحان، تركيه تركمنستان، قفقاز و ديگر مناطق تركنشين هنرنمايي ميكنند.

عاشيق هنرمندي است كه شعر مي سرايد،مي نوازد و مي خواند. عاشيق ها در ميان اجداد آذربايجاني هاي امروزي يعني اوغوزها ارج و منزلتي بسزا داشته اند و اوغوزها به "قوپوز"(qopuz)سلف"ساز"(saz)امروزين آذربايجاني حمت مي نهاده اند.
عاشيق هنرمندي است آگاه و عالم به مسائل ديني و احكام شرعي،انساني پاكدامن و مورد احترام و حرمت همه مردم كه در غمها و شاديهاي آنها شريك است. او هميشه خواهان شادي،جشن و سرور است و جشنها و عروسيها، بي وجود او رونقي ندارد.
عاشيق آذربايجاني هنرمند مردمي است و بايد در چندين هنر مهارت داشته باشد؛او هم شاعر است،هم آهنگساز،هم خواننده و هم نوازنده، هم هنرپيشه و هم داستانسرا، به عبارت ديگر عاشيق در تمامي عرصه ها خلاق است و هنرمندي است كه اين همه را با انگشتان ماهر و صداي دلنوازش اجرا مي كند.
وقتي سيمهاي ساز عاشيق مرتعش مي شوند، هر آنچه پيرامون عاشيق را گرفته از طبيعت و انسان و موجودات،همه سكوت اختيار مي كنند تا نواي شاد يا حزين ساز نويد بخش زندگي سرشار با اميد گردد. نغمه ساز عاشيق جلابخش روح شيداي انسان آذربايجاني است و بيشتر به همين دليل است كه " عاشيقي " به هنري بي بديل در بين اقوام ترك تبديل شده و عاشيقها منزلت،قرب و لقب استادي و خطاب" ائلجه بيلن "را در بين مردم. همواره در طول تاريخ طولاني اين قوم حفظ كرده اند.
عاشيقها در همه جاي آذربايجان و همواره هنر خود را ايستاده و با قامتي افراشته و ترجيحاً با لباس ويژه و رسمي كه سنخيت و هماهنگي با لباس قديم قوم ترك دارد، اجرا مي كنند و گاهاً براي به هيجان آوردن شنودگان و ناظرين اين هنر، در حين ايفاي برنامه از حركاتي چون بالا و پايين كاسه يا بازوي يا قرار دادن ساز در پشت گردن يا كوبيدن پاي بر زمين به هنگام اجراي نغمه هاي حربي و حماسي استفاده مي كنند.
معناي واژه عاشيق: براي ريشه واژه عاشيق چند نظريه وجود دارد:
1-از ريشه عاشيق عربي به معناي دوستدار
2-از ريشه مصدر تركي آشيلماق(aşilmagh)به معني تلقين كردن،تزريق كردن
3-از ريشه تركي ايشيق(ışigh)به مفهوم نور و روشنايي
معناي اول و سوم اعتباراتي در اشعار عاشيقي و در ميان مردم دارند ولي نظريه دوم،تنها در محافل علمي مطرح شده است.

قدمت هنر عاشيقي: اجراي موسيقي عاشيقي، قدمتي طولاني در بين اقوام ترك دارد. به طوري كه به تصريح مطالعات تاريخي،2250 سال قبل از ميلاد، در معبد مخصوص" اينشو سيناكا " (پادشاه ايلام) شامانها با موسيقي مخصوص، برنامه اجرا كرده اند، مراسم عزاداري براي" آتيلا "پادشاه هونها را قامها(شامان)ترتيب داده اند. هنوز آثاري از مرثيه ها و شعرهاي ساخته شده توسط شامانها براي مرگ" آلپ ارتونقا " كه 700 سال قبل از ميلاد مسيح، خاقاني قوم ترك را بر عهده داشته و به تائيد محققان، همان " افراسياب " حاكم توران در شاهنامه فردوسي است، در دست مي باشد.
منظومه هاي عاشيقي پيش ازاسلام كه آثاري ازآنها برجاي مانده شامل منظومه هاي شعر، آلپ ارتونقا، اوغوزنامه كوچ، اركنه قون و منظومه آفرينش مي باشند. نشانه هايي از اين آثار در ديوان اللغات ترك محمود كاشغري و داستان هاي 12 گانه كتاب ارزشمند ده ده قورقود يافت مي شود.           
در موزه ايران باستان و موزه لوور در قسمت تاريخ ايلام به مجسمه هاي كوچك نوازندگاني با قدمت دو هزار سال قبل از ميلاد بر مي خوريم كه همچون عاشيق هاي ما سرپا ايستاده و ساز خود را بر سينه نگاه داشته اند. چنين نوازندگاني كه مشابهش را مي توان فقط در ميان تركان امروزي پيدا كرد، سرنخي از قدمت هنر موسيقي عاشيقي تركان به دست مي دهد.

باخشي ها افرادي در بين قوم اوغوز بودند كه ساز مي زدند و به ايفاي نمايشها و رقص مي پرداختند. زبان شناسان ريشه اين واژه را در زبان تركي قديم جستجو كرده اند و امروزه " باكي ياباق " كه به معناي تقليد صداي حيوانات است و در زبان قرقيزي كاربرد دارد، هم ريشه با باخشي است. با اين وجود بين اوازن و باخشي تفاوت هايي نيز وجود داشته است. در بين اقوام آذربايجان، باخشي فردي را شامل مي شد كه از غيب و آينده خبر مي داد ولي اوزان ها اين مسوليت را عهده دار نبودند بلكه فقط افرادي را در بر مي گرفتند كه به ياري سازشان " قوپوز "، درسهاي اخلاقي مي دادند و به درمان بيماران روحي مي پرداختند. باخشي بعدها به عاشيق هاي اوزبك و تركمن نيز اطلاق شده است.
اوزانها در اقوام تركهاي اوغوز اشخاصي را شامل مي شدند كه امروزه عاشيق ها بر آن جايگاه تكيه زده اند. در كتاب دده قورقود كهن ترين اثر مكتوب آذربايجان، اوزان نام خنياگر دوره گردي است كه در شان قهرمانان، حماسه مي سرايد و دعاي خير بدرقه راه آنان مي كند. خود دده قورقود نيز اوزان قوپوز بدستي است كه ويژگي اش حضور در مجالس بعد از پيروزي قهرمان هاي داستان هايش و توصيف و تمجيد و شعر سرايي در خصوص آنهاست. اوزانها همواره در ميان اقوام و قبايل از احترامي ويژه و خاص برخوردار بودند و ايل به ايل مي گشتند و در سرافراز نگهداشتن قهرماني هاي قبايل نقش موثري ايفا مي كردند. مسوليت آنها گاهي هك حل مشكلات مردم، قضاوت در امور قوم، راهنمايي وظايف مردم، حتي معلمي فرزندان قوم و آموزش آنها، پيشه ريش سفيدي و دانايي قوم و نظاير اين را عهده دار بوده اند. گسترش دامنه صنعت عاشيقي يا فعاليت هنرمندانه اوزانها را با استناد به آثار موجود و زمينه هاي ريشه اي اين هنر به تبعيت از اقوام ترك، در برخي مناطق ترك نشين جهان تا ماوراي چين مي بينيم.
در گذر از اوزان تا عاشيق، قوپوز به ساز متحول مي شود. اين مرحله شامل اشعار ويژه اي اوزاني و عاشيقي نيز مي شده بطوري كه شعر ويژه اوزاني يعني شعر موزون به انواع ادبيات شعري عاشيق ي از جمله قوشماها، گرايلي، باياتي، استادنامه، تجنيس و مخمس بدل مي شود و ادبيات نثر مرحله اوزاني كه در اوغوز نامه خلاصه مي شد و شامل نوعي داستان حماسي و قرباني بود، جايش را در ادبيات عاشيق به داستانهايي با مضمون هاي عاشقانه و تركيب يافته با مضامين بكر اجتماعي و عرفاني و موضوعات محيطي مي دهد.
در روند موجود از اوزان به عاشيق مي توان چهار قرن زمان متصور شد. از دده قورقود تا ديريلي قرباني كه تحقق واژه عاشيق و شكل گيري اين واژه و به نوعي بنيانگذار مكتب عاشيق در آذربايجان شروع مي شود، به نامهاي بزرگي چون عاشيق و پاشا، يونس امره و ملاقاسم شيرواني مواجه مي شويم. ديريلي قرباني عاشيقي است كه ايشيق را خطاب نام خود قرار داده و در مرحله گذر از اوزان به عاشيق قرار گرفته و بنا به اقوالي، تبديل ايشيق(روشنايي بخش) به عاشيق، با دوبيتي قرباني شروع مي شود.

تانري امانيندا
پرويز اهمرسي

توضيح نويسنده وبلاگ:

داستانهاي عاشيق ها: چندين داستان به صورت نظم (قوشما) و نثر (سوز) توسط عاشيق ها آفريده شده و به صورت شفاهي به نسل هاي بعدي منتقل شده است. مشهورترين داستانهاي عاشيق هاعبارتند از :

 



گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر: تورك كيمليي
آرشیو
سون یازی لار
یولداش لار
سایغاج
ایندی بلاق دا : نفر
بوگونون گؤروشو : نفر
دونه نین گؤروشو : نفر
بوتون گؤروش لر : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
باخیش لار :
یازی لار :
یئنیله مه چاغی :